۶۳۰ بار خوانده شده

محرم اسرار

هیچ دانی که منِ زار گرفتار توام
با دل و جان، سببِ گرمیِ بازار توام

هر جفا از تو به من رفت، به منت بخرم
به خدا یار توام، یارِ وفادار توام

تار گیسوی تو آخر به کمندم افکند
من، اسیر خم گیسوی تو و تار توام

بس کن ای جغد، ز ویرانه خود دم بربند
که در این دایره، من نقطه پرگار توام

عارفان پرده بیفکنده به رخسار حبیب
من دیوانه، گشاینده رخسار توام

عاشقان سرّ سویدای تو را فاش کنند
پیش من آی که من محرم اسرار توام

روی بگشای بر این پیر ز پا افتاده
تا دم مرگ به جان، عاشق دیدار توام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:جلوه دیدار
گوهر بعدی:فصل طرب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.