هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غنایی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و درد فراق است. شاعر از طبیعت و عناصر آن مانند صبا، گل، و سبزه برای بیان احساسات خود استفاده میکند. او از نبود یار سیماندامش شکایت دارد و از خدا میپرسد که آیا معشوقش سیمرغ شده یا کیمیا. شاعر همچنین از غنچهای که مانند دلش پر از خون است و از نسیم زلف معشوق یاد میکند. در پایان، شاعر از معشوق میخواهد که به سوی او بیاید، حتی اگر دیگران را شمع مجلس کرده است.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۲
شاخ نرگس را ببرد اینک صبا
سهل باشد بردن از کوری عصا
از خیال سبزه خاک بوستان
چشم می دوزم که گردد توتیا
تا عروس گل به دست آید مگر
سیم را چون آب می ریزد صبا
یار سیم اندام من آخر کجاست؟
یارب، او سیمرغ شد یا کیمیا؟
غنچه ای ماند دلم پر خون و تنگ
ای نسیم زلف تو باد صبا
خوش بیا کز حسرت دیدار تو
زندگانی خوش نمی آید مرا
دیگران را شمع مجلس گشته ای
گر نخواهی سوخت خسرو را بیا
سهل باشد بردن از کوری عصا
از خیال سبزه خاک بوستان
چشم می دوزم که گردد توتیا
تا عروس گل به دست آید مگر
سیم را چون آب می ریزد صبا
یار سیم اندام من آخر کجاست؟
یارب، او سیمرغ شد یا کیمیا؟
غنچه ای ماند دلم پر خون و تنگ
ای نسیم زلف تو باد صبا
خوش بیا کز حسرت دیدار تو
زندگانی خوش نمی آید مرا
دیگران را شمع مجلس گشته ای
گر نخواهی سوخت خسرو را بیا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.