۳۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲

شاخ نرگس را ببرد اینک صبا
سهل باشد بردن از کوری عصا

از خیال سبزه خاک بوستان
چشم می دوزم که گردد توتیا

تا عروس گل به دست آید مگر
سیم را چون آب می ریزد صبا

یار سیم اندام من آخر کجاست؟
یارب، او سیمرغ شد یا کیمیا؟

غنچه ای ماند دلم پر خون و تنگ
ای نسیم زلف تو باد صبا

خوش بیا کز حسرت دیدار تو
زندگانی خوش نمی آید مرا

دیگران را شمع مجلس گشته ای
گر نخواهی سوخت خسرو را بیا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.