هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از عشق ناکام، درد فراق و رنج‌های عاطفی خود سخن می‌گوید. او از بی‌قراری، اشک‌ریختن و دیوانگی در فراق معشوق می‌گوید و آرزو می‌کند که روزی معشوق بر سر خاکش بگذرد. شاعر همچنین به عهد و پیمان خود با معشوق اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که تا آخرین لحظه‌ی زندگی وفادار خواهد ماند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. همچنین، درک کامل مفاهیم و احساسات بیان‌شده در شعر نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی بیشتری دارد.

شمارهٔ ۴۶۲

هوایی می رسد کز سر گریبان چاک خواهم زد
کلاه عافیت با سر بهم بر خاک خواهم زد

بر آن گلرخ چو راهم نیست، سوی باغ خواهم شد
به یادش پیش هر سروی گریبان چاک خواهم زد

مرا این بس که بر خاکم سواره بگذری روزی
گذشته ست آنکه من این زهر را فتراک خواهم زد

همی گفت از تو شویم دست ازین غم، گر رسم روزی
بسا گریه که پیشش زین دل غمناک خواهم زد

به جان تو که جان تاباک باشد در دم آخر
دم مهر و وفایت هم در آن تاباک خواهم زد

ز خونم، گر چه ناپاک است آن، در شوی هم کامشب
من آبی بر درش زین دیده نمناک خواهم زد

به شبهای غمم بی تو چه جای عقل و جان و دل
بیا، ای شمع جان، کاتش درین خاشاک خواهم زد

ازین پس، خسروا، دیوانگی، زیرا نماند آن دل
که لاف شیر پیش آن بت چالاک خواهم زد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.