هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از درد و رنج عشق سخن می‌گوید و از زیبایی و جذابیت معشوق می‌سراید. شاعر از عشق و دلدادگی خود می‌گوید و از تأثیرات عمیق معشوق بر روح و جان خود سخن می‌راند. همچنین، در ابیاتی به رقابت و حسادت دیگران اشاره می‌کند و از مستی و غمزه‌های معشوق می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات موجود در شعر نیاز به درک ادبی بالاتری دارند که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۷۱۹

گر دل عاشقم از عشق تو رنجور شود
کلبه جان ز بلاهای تو معمور شود

هست روشن به رخت دیده، اگر خاک رهت
باز در دیده کشم، نور علی نور شود

گشت اعمی، چو خط سبز ترا دید رقیب
چشم افعی چو زمرد نگرد، کور شود

حالیا چشم تو مست است، چها می کند او؟
آه، اگر غمزه زنان آید و مخمور شود

گفت لعلت به تبسم که دل از ما برگیر
از عسل، امر محال است، مگس دور شود

می رود جان به سر کوی تو دیدار طلب
موسی، آری، طلبد وصل که بر طور شود

جان من روی تو شد، ای خوشی جانم، اگر
خسرو سوخته از وصل تو مسرور شود!
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.