هوش مصنوعی: این شعر بهاری و عاشقانه از حضور گل در بوستان و تأثیر آن بر طبیعت و موجودات اطراف مانند بلبل، غنچه و صبا سخن می‌گوید. شاعر با توصیف زیبایی‌های طبیعت و عشق، از ماه نیز دعوت می‌کند تا به تماشای این صحنه بیاید. در پایان، خاک آستان معشوق را به گلستانی تشبیه می‌کند که پرنده‌ی آن خسرو سحرالبیان است.
رده سنی: 12+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و طبیعت‌گرایانه است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و لذت‌بخش است. همچنین، زبان و ساختار آن به گونه‌ای است که ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال کمی پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۰۱۶

بیا ساقی و می در ده که گل در بوستان آمد
زجام لاله بلبل مست گشت و در فغان آمد

شرابی خورد غنچه از هوای ابر در پرده
صبا ناگه لبش بوسید و بویش در دهان آمد

میان غنچه و گل از پی زر بود اشکالی
گشاد آن عقده مشکل، صبا چون در میان آمد

نفیر بلبلان نگذاشت خوردن چشم نرگس را
شبی گر خواب اندر دیده آن ناتوان آمد

اگر چه سرو را بادی ست در سر هم به پیش گل
قیامی می کند کآزادگی را این نشان آمد

اگر چه بوستان بر رو زمانی خوب شد از گل
به روی خوش به روی خویش آخر چون توان آمد

الا، ای ماه خرگاهی که ماندی در پس پرده
برون آی و تماشا کن که گل در بوستان آمد

گلستانی ست خاک آستانت از رخ خوبان
که مرغ آن گلستان خسرو سحرالبیان مد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.