هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد فراق و اشتیاق به معشوق است. شاعر از جدایی دل از تن و ماندن یاد معشوق در جان میگوید، از عشق بیقرارش سخن میراند و حتی در مکانهای مقدس مانند کعبه و بتخانه نیز دلش به یاد یار است. او قربانی معشوق میشود و با وجود وسوسهها، به عشق و ایمانش پایبند میماند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات مانند «زنار» (نماد غیرمسلمانان) و «بتخانه» ممکن است برای مخاطبان جوانتر نیاز به توضیح داشته باشد.
شمارهٔ ۱۲۲۰
دل رفت ز تن بیرون دلدار همان در دل
افتاد سخن در جان گفتار همان در دل
گفتم بکنم یادش ماند که بماند جان
شد کیسه همه خالی طرار همان در دل
یک شهر پر از خوبان ده باغ پر از گلها
صد جای نهم دیده، دلدار همان در دل
قربان شومی بهرش کافزون شودی عمرش
با جان خود این خواهم، با یار همان در دل
نی بگسلم از مویش کز شرم مسلمانی
تن را به نماز آرم، زنار همان در دل
در کعبه و بتخانه هر جا که رود خسرو
دل باد ز تو بدخو، دیدار همان در دل
افتاد سخن در جان گفتار همان در دل
گفتم بکنم یادش ماند که بماند جان
شد کیسه همه خالی طرار همان در دل
یک شهر پر از خوبان ده باغ پر از گلها
صد جای نهم دیده، دلدار همان در دل
قربان شومی بهرش کافزون شودی عمرش
با جان خود این خواهم، با یار همان در دل
نی بگسلم از مویش کز شرم مسلمانی
تن را به نماز آرم، زنار همان در دل
در کعبه و بتخانه هر جا که رود خسرو
دل باد ز تو بدخو، دیدار همان در دل
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.