هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر خود را درد معشوق و درمان او میخواند، از جفاهای معشوق شکایت میکند اما با این حال دل به او بسته است. او حاضر است به خاطر معشوق قربانی شود و خود را مهمان، قربان و سلطان معشوق میخواند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۲۵۹
سرو منی و از دل بستان خودت خوانم
درد منی و از جان درمان خودت خوانم
اول به دو صد زاری جان پیشکشت کردم
و آنگاه به صد عزت مهمان خودت خوانم
مهمانت چه خوانم من نه خضر نه عیسی تا
بر آب خودت جویم، بر خوان خودت خوانم
هر چند که جان من دید از تو جفایی چند
با این دل همه درد دل جانان خودت خوانم
هر لحظه مرا با دل جنگی ست در این معنی
کو زان خودت گوید، من زان خودت خوانم
از بس که نمی ارزم نزد تو به کشتن هم
قربان شوم ار گویی «قربان خودت خوانم »
از گونه روی خود ارزد همه شب خسرو
زین پس که اگر گویی سلطان خودت خوانم
درد منی و از جان درمان خودت خوانم
اول به دو صد زاری جان پیشکشت کردم
و آنگاه به صد عزت مهمان خودت خوانم
مهمانت چه خوانم من نه خضر نه عیسی تا
بر آب خودت جویم، بر خوان خودت خوانم
هر چند که جان من دید از تو جفایی چند
با این دل همه درد دل جانان خودت خوانم
هر لحظه مرا با دل جنگی ست در این معنی
کو زان خودت گوید، من زان خودت خوانم
از بس که نمی ارزم نزد تو به کشتن هم
قربان شوم ار گویی «قربان خودت خوانم »
از گونه روی خود ارزد همه شب خسرو
زین پس که اگر گویی سلطان خودت خوانم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.