هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از معشوق خود با توصیف‌های زیبا و استعاری یاد می‌کند. او از جذابیت‌های معشوق، مانند چشم‌های کافر، زلف پیچیده، و غمزه‌های ساحرش سخن می‌گوید. همچنین، شاعر از عشق و دیوانگی خود و سوختن دلش در این راه می‌نالد. در پایان، او از گریه‌های خسرو از غم یاد می‌کند و خاک پای شاه کشور را می‌ستاید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و توصیف‌ها ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی داشته باشند تا به درستی درک شوند.

شمارهٔ ۱۵۲۰

خمار و خواب و چشم کافرش بین
شکنج و پیچش زلف ترش بین

دل پاکان و جان پارسایان
هلاک غمزه های ساحرش بین

چو غوغای مگس در خانه شهد
نفیر مستمندان بر درش بین

به جای آب اگر ساکن ندیدی
درون پیرهن سیمین برش بین

بتا جعدت پر از دلهاست خواهی
گره بگشا، به هر مو اندرش بین

همه شب باده نوشیده ست تا روز
هنوز آن خواب مستی در سرش بین

بدیدم یک رهش، دیوانه گشتم
دلم گوید که بار دیگرش بین

دلم را سوختی ور باورت نیست
درونم چاک کن، خاکسترش بین

چو گوید خسرو از غم گریه چشم
ز خاک پای شاه کشورش بین
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.