هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام، رنج‌های عاشقانه، و ناتوانی در رهایی از درد عشق سخن می‌گوید. شاعر از جفای معشوق، تسلیم در برابر عشق، و ناتوانی در تحمل غم و محنت می‌نالد. همچنین، به ناامیدی از رسیدن به آرزوها و تلاش بی‌ثمر در زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق، رنج‌های روحی، و ناامیدی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، زبان شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۵۲۷

از همچو تویی برید نتوان
بر تو دگری گزید نتوان

تا چند کشم جفایت آخر
محنت همه عمر دید نتوان

زین پس من و جور عشق و تسلیم
کز آمده سر کشید نتوان

غم سینه بسوخت، چون توان کرد؟
خود پرده خود درید نتوان

یاران عزیز، پند گویند
گویند، ولی شنید نتوان

من کز پی خواریم چه تدبیر؟
عزت به درم خرید نتوان

بی یاری بخت کام دل نیست
بی پر به هوا پرید نتوان

ایوان مراد بس بلند است
آنجا به هوس رسید نتوان

این شربت عاشقیست خسرو
بی خون جگر چشید نتوان
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.