هوش مصنوعی:
شاعر از رفتارهای ناعادلانه و فریبکارانه اطرافیان شکایت میکند و بیان میکند که از دست آنها به ستوه آمده است. او احساس میکند که توسط افراد خودخواه و بیوفا مورد سوءاستفاده قرار گرفته و از این وضعیت ناراضی است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین ممکن است برخی از مضامین مانند فریب و ناامیدی برای خوانندگان جوان سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۶۲۹
آه ازین تنگ قبایان شده تنگم دامان
که نه سر ماند مرا در غم ایشان نه امان
لب گشایند و نباتی ندهندم، آری
کام خود را نتوان یافتن از خودکامان
گر برم در برشان دست، بدزدند اندام
سیم دزدی عجبی نیست ز سیم اندامان
رخ چو آتش بنمایند و جگر پخته کنند
این دل پخته من سوخته شد زین خامان
خسرو از بهر تو بدنام شد، از وی بگریز
نیکنامی نبود در روش بدنامان
که نه سر ماند مرا در غم ایشان نه امان
لب گشایند و نباتی ندهندم، آری
کام خود را نتوان یافتن از خودکامان
گر برم در برشان دست، بدزدند اندام
سیم دزدی عجبی نیست ز سیم اندامان
رخ چو آتش بنمایند و جگر پخته کنند
این دل پخته من سوخته شد زین خامان
خسرو از بهر تو بدنام شد، از وی بگریز
نیکنامی نبود در روش بدنامان
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.