هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و دوری از معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که بدون او زندگی برایش بی‌معناست. او از نداشتن صبر و تحمل سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که پیش از آن‌که دیگران از او بپرسند، حالش را جویا شود. در پایان، شاعر به شوخی از بوسه سخن می‌گوید و معشوق با خنده پاسخ می‌دهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند بوسه و طنز عاشقانه برای سنین پایین‌تر نامناسب است.

شمارهٔ ۱۶۵۶

من اینجا و دل گمره در آن کو
از آن گمگشته مسکین نشان کو

مگو، ای پندگو، بی او بزی خوش
خوشم گر زنده مانم، لیک جان کو

مرا گویی که رو با صابری ساز
تو خود می گویی اما گو که آن کو

به دل گویم که غمها خواهمش، گفت
چو او پیش نظر آید، زبان کو

بپرس این ناتوان را، پیش تر زانک
بپرسی خلق را کان ناتوان کو

پس از مردن دعای تربت من
بسندست آنکه گویی، گو فلان کو

به گستاخی حدیث بوسه گفتم
به خنده گفت کای خسرو، دهان کو
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.