۲۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۸۶

یا دلم را به راز محرم شو
یا تنم را بدوز و مرهم شو

گر نه ای آگه از درونه من
یک زمانی بیا و همدم شو

نشوی کم به پرسشی که کنی
ورشوی کم بدین قدر کم شو

چند سر برکنی ز جیب جفا
یا به دامن کش و فراهم شو

ور غمت بهر بردن دل ماست
دل ما را بگیر و بی غم شو

گر شوی دیده، می توانی شد
مردم دیده گر شوی، هم شو

جای در چشم خسرو ار نکنی
خاک پای سر معظم شو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.