هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از جدایی از خانه خدا (کعبه) و درد فراق آن می‌نالد. او با وجود میل باطنی به ماندن، به فرمان حق تسلیم شده و راهی سفر می‌شود. یادآوری مکان‌های مقدس مکه و مدینه مانند حجر، مقام، زمزم، روضه نبوی و... اشتیاق او را بیشتر می‌کند. در پایان، با یادآوری حضور همیشگی خداوند، به خود دلداری می‌دهد که جدایی از خانه او جای نگرانی نیست.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از اصطلاحات خاص مذهبی ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند حسرت، فراق و تسلیم در برابر امر الهی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شماره ۱ (در بازگشت از سفر حج)

وا حسرتا که جدا شدم از خانه خدا
از غصه وقت گشت شود دل ز هم جدا

ما را نبود خواهش رفتن ز کوی دوست
اما چو امر اوست، ز سر می کنیم پا

اهل صفا به داغ غم مروه مرده اند
من شاد چون زیم، که شدم دور از صفا

حجر و مقام و زمزم و ارکان و ملتزم
گویند باز گرد، کجا می روی کجا؟

دامان دل گرفته، برندم کشان کشان
حنانه، روضه، منبر و محراب مصطفی

از اشتیاق یثرب و درد فراق بیت
کاهی است دل، فتاده میان دو کهربا

خالد چو دوست در همه جا جلوه گر شود
پس غم مخور ز خانه او گر شدی جدا
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:غرل شماره ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.