هوش مصنوعی:
این شعر از سیف فرغانی، وضعیت ناامیدکنندهای از جامعه را به تصویر میکشد که در آن عدالت، احسان، ایمان و انسانیت نادر شدهاند. شاعر از ظلم، بیعدالتی، فقدان کرم و سخاوت، و نبود انسانهای واقعی شکایت دارد و به مقایسهای تلخ بین گذشته و حال میپردازد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم انتقادی عمیق نسبت به جامعه و ناامیدی از وضعیت اخلاقی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'سگ آدمی رو ولایت پرست' نیاز به درک بالاتری از تمثیلهای ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۴
درین دور احسان نخواهیم یافت
شکر در نمکدان نخواهیم یافت
جهان سربسر ظلم و عدوان گرفت
درو عدل و احسان نخواهیم یافت
سگ آدمی رو ولایت پرست
کسی آدمی سان نخواهیم یافت
بدوری که مردم سگی میکنند
درو گرگ چوپان نخواهیم یافت
توقع درین دور درد دلست
درو راحت جان نخواهیم یافت
بیوسف دلان خوی لطف و کرم
ازین گرگ طبعان نخواهیم یافت
ازین سان که دین روی دارد بضعف
درو یک مسلمان نخواهیم یافت
مسلمان همه طبع کافر گرفت
دگر اهل ایمان نخواهیم یافت
شیاطین گرفتند روی زمین
کنون دروی انسان نخواهیم یافت
بزرگان دولت کرامند لیک
کرم زین کریمان نخواهیم یافت
سخاوت نشان بزرگی بود
ولی زین بزرگان نخواهیم یافت
سخا و کرم دوستی علیست
که در آل مروان نخواهیم یافت
وگر زآنکه مطلوب ما راحتست
در ایام ایشان نخواهیم یافت
درن شور بختی به جز عیش تلخ
ازین ترش رویان نخواهیم یافت
درین مردگان جان نخواهیم دید
وازین ممسکان نان نخواهیم یافت
توانگر دلی کن قناعت گزین
که نان زین گدایان نخواهیم یافت
ازین قوم نیکی توقع مدار
کزین ابر باران نخواهیم یافت
درین چهارسو آنچه مردم خرند
بغیر از غم ارزان نخواهیم یافت
مکن رو ترش زآنکه بی تلخ و شور
ابایی برین خوان نخواهیم یافت
چو یعقوب و یوسف درین کهنه حبس
مقام عزیزان نخواهیم یافت
بجز بیت احزان نخواهیم دید
بجز کید اخوان نخواهیم یافت
بدردی که داریم از اهل عصر
بمیریم و درمان نخواهیم یافت
بگو سیف فرغانی و ختم کن
درین دور احسان نخواهیم یافت
شکر در نمکدان نخواهیم یافت
جهان سربسر ظلم و عدوان گرفت
درو عدل و احسان نخواهیم یافت
سگ آدمی رو ولایت پرست
کسی آدمی سان نخواهیم یافت
بدوری که مردم سگی میکنند
درو گرگ چوپان نخواهیم یافت
توقع درین دور درد دلست
درو راحت جان نخواهیم یافت
بیوسف دلان خوی لطف و کرم
ازین گرگ طبعان نخواهیم یافت
ازین سان که دین روی دارد بضعف
درو یک مسلمان نخواهیم یافت
مسلمان همه طبع کافر گرفت
دگر اهل ایمان نخواهیم یافت
شیاطین گرفتند روی زمین
کنون دروی انسان نخواهیم یافت
بزرگان دولت کرامند لیک
کرم زین کریمان نخواهیم یافت
سخاوت نشان بزرگی بود
ولی زین بزرگان نخواهیم یافت
سخا و کرم دوستی علیست
که در آل مروان نخواهیم یافت
وگر زآنکه مطلوب ما راحتست
در ایام ایشان نخواهیم یافت
درن شور بختی به جز عیش تلخ
ازین ترش رویان نخواهیم یافت
درین مردگان جان نخواهیم دید
وازین ممسکان نان نخواهیم یافت
توانگر دلی کن قناعت گزین
که نان زین گدایان نخواهیم یافت
ازین قوم نیکی توقع مدار
کزین ابر باران نخواهیم یافت
درین چهارسو آنچه مردم خرند
بغیر از غم ارزان نخواهیم یافت
مکن رو ترش زآنکه بی تلخ و شور
ابایی برین خوان نخواهیم یافت
چو یعقوب و یوسف درین کهنه حبس
مقام عزیزان نخواهیم یافت
بجز بیت احزان نخواهیم دید
بجز کید اخوان نخواهیم یافت
بدردی که داریم از اهل عصر
بمیریم و درمان نخواهیم یافت
بگو سیف فرغانی و ختم کن
درین دور احسان نخواهیم یافت
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.