هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و طبیعت‌گرایانه است که در آن شاعر از یاد یار و تأثیر آن بر روحیه خود سخن می‌گوید. او با توصیف زیبایی‌های بهار مانند گل‌ها، بلبلان، باغ‌ها و عناصر طبیعی دیگر، احساسات خود را بیان می‌کند. شعر پر از تصاویر شاعرانه و استعاره‌هایی است که زیبایی طبیعت و عشق را به هم پیوند می‌دهند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای کودکان دشوار خواهد بود. همچنین، زبان و سبک آن متعلق به ادبیات کلاسیک است و برای درک عمیق‌تر، مخاطب نیاز به آشنایی با ادبیات و فرهنگ فارسی دارد.

شمارهٔ ۵۲

چند گفتم که فراموش کنم صحبت یار
یاد او می دهدم رنگ گل و بوی بهار

بلبل از وصلت گل بانگ برآورده چنانک
در چمن ناله کند مرغ جدا مانده ز یار

چون ز چنگ غمش آهنگ فغان پست کنم
خاصه این لحظه که صد ناله برآمد ز هزار

من چرا باشم خاموش چو بلبل کاکنون
حسن رخسار گل افزود جمال گلزار

باغ را آب فزوده لب جوی از سبزه
دم طاوس نموده سر شاخ از اشجار

زآتش لاله علمدار شده دامن طور
شاخ چون جیب کلیمست محل انوار

دست قدرت که ورا نامیه چون انگشتست
بر سر شاخ گل از غنچه نهاده دستار

آب روی چمن افزوده بنزد مردم
شبنم قطره صفت بر گل آتش رخسار

لاله بر دامن سبزه است بدان سان گویی
که بشنگرف کسی نقطه زند بر زنگار

رعد تا صور دمیدست و زمین زنده شده
همبر سدره و طوبیست درخت از ازهار

راست چون مرده مبعوث دگر باره بیافت
کسوه نو ز ریاحین چمن کهنه شعار

حوریانند ریاحین و بساتین چو بهشت
وقت آنست که جانان بنماید دیدار
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.