هوش مصنوعی:
این متن به توصیف قرآن به عنوان گنجینهای از اسرار الهی، حکمت و علم میپردازد. قرآن حاوی معانی عمیق است که تنها با شناخت و معرفت قابل درک است. افرادی که به معانی قرآن پی میبرند، بر دیگر کتب برتری دارند. همچنین، متن تأکید میکند که بدون شناخت، انسان مانند تشنهای در کنار چاه میماند. قرآن راهنمای نجات از دوزخ و رسیدن به بهشت است و در محکمه دین، گواهی بر حقانیت خود دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق مذهبی و فلسفی است که درک آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و شناخت دینی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۲۹
قرآن چه بود مخزن اسرار الهی
گنج حکم و حکمت آن نامتناهی
در صورت الفاظ معانیش کنوزست
وین حرف طلسمیست بر آن گنج الهی
لفظش بقراآت بخوانی و ندانی
معنی وی، ای حاصلت از حرف سیاهی
گلهای معانیش نبویند چو هستند
آن مردم بی علم ستوران گیاهی
بحریست درو گوهر علم و در حکمت
غواص شو و در طلب از بحر نه ماهی
ز اعراب و نقط هست پس و پیش حروفش
آراسته چون درگه سلطان بسپاهی
قرآن رهاننده ز دوزخ چو بهشتست
زیرا که بیابی تو درو هرچه بخواهی
تا پرده صورت نگشایی ننماید
اسرار و معانیش بتو (روی کماهی)
آنها که یکی حرف بدانند ز قرآن
بر جمله کتب مفتخرانند (و مباهی)
بی معرفتی بر لب دریای حروفند
چون تشنه بی دلو و رسن بر سر چاهی
حق است که گویند همه کاتب (او را)
کای بر سر کتاب (ترا منصب شاهی)
هر سو که برد نفس ندا از چپ و از راست
گر پشت بقرآن بکنی روی (سیاهی)
در محکمه دین کتب منزله یک یک
داده همه بر محضر صدق تو گواهی
سرمست می موعظتت بهر شکستن
بر سنگ ندامت بزند جام ملاهی
بر لوح که از خلق نهان در شب غیب است
آن جمله کتب همچو ستاره تو چو ماهی
گنج حکم و حکمت آن نامتناهی
در صورت الفاظ معانیش کنوزست
وین حرف طلسمیست بر آن گنج الهی
لفظش بقراآت بخوانی و ندانی
معنی وی، ای حاصلت از حرف سیاهی
گلهای معانیش نبویند چو هستند
آن مردم بی علم ستوران گیاهی
بحریست درو گوهر علم و در حکمت
غواص شو و در طلب از بحر نه ماهی
ز اعراب و نقط هست پس و پیش حروفش
آراسته چون درگه سلطان بسپاهی
قرآن رهاننده ز دوزخ چو بهشتست
زیرا که بیابی تو درو هرچه بخواهی
تا پرده صورت نگشایی ننماید
اسرار و معانیش بتو (روی کماهی)
آنها که یکی حرف بدانند ز قرآن
بر جمله کتب مفتخرانند (و مباهی)
بی معرفتی بر لب دریای حروفند
چون تشنه بی دلو و رسن بر سر چاهی
حق است که گویند همه کاتب (او را)
کای بر سر کتاب (ترا منصب شاهی)
هر سو که برد نفس ندا از چپ و از راست
گر پشت بقرآن بکنی روی (سیاهی)
در محکمه دین کتب منزله یک یک
داده همه بر محضر صدق تو گواهی
سرمست می موعظتت بهر شکستن
بر سنگ ندامت بزند جام ملاهی
بر لوح که از خلق نهان در شب غیب است
آن جمله کتب همچو ستاره تو چو ماهی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.