۲۶۲ بار خوانده شده

بخش ۲۱ - حاصل جواب عارف از سؤال پسر

سخن عارف ستوده سیر
چون به اینجا رسید پیش پسر

گفت کای فهم را مهیا تو
عشق من بود ازین قبل با تو

رخت آیینه مصفا بود
زان جمال ازل هویدا بود

چشم من بود بر جمال ازل
چون در آیینه ات فتاد خلل

چشم ازان آینه فرو بستم
پس زانوی خویش بنشستم

شاهد از آینه چو تابد رو
به بود آینه سر زانو

آن که باشد ز زانو آینه اش
حسن معنی شود معاینه اش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۰ - اشارت به جماعتی که در مظاهر صوری و معنوی مشهود ایشان جز جمال مطلق حضرت حق جل ذکره نیست
گوهر بعدی:بخش ۲۲ - سؤال دیگر از جانب پسر و جواب عارف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.