۲۷۵ بار خوانده شده

بخش ۴۴ - قصه عاشق شدن صاحب فتوحات مکیه قدس الله تعالی سره که عشق مفرط از دل وی سر زده بود و معشوق معین و معلوم نی

پیر توحید شیخ محیی الدین
آفتاب سپهر کشف و یقین

زانچه از ذوق خود بیان کرده ست
در فتوحات مکی آورده ست

که ز مغرب چو آمدم به دمشق
جیب جانم گرفت جذبه عشق

عشقم اندر دل آتشی افزود
که بر آمد ز هستی من دود

لیکن آن را به هیچ روی و رهی
متعین نبود قبله گهی

علم افراخت عشق بر عیوق
لیک نام و نشان نه از معشوق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۳ - مناجات
گوهر بعدی:بخش ۴۵ - قصه خواب دیدن علی بن موفق معروف کرخی و بشر حافی و احمد بن حنبل را قدس الله تعالی ارواحهم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.