هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و مذهبی است که با ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز میشود و به توصیف مفاهیم عمیق معنوی، فیض الهی، و نقش کلمات مقدس در هدایت انسان میپردازد. شاعر از نمادهای مختلف مانند قلم، بهشت، و معارف الهی استفاده کرده تا اهمیت و برکت این ذکر را بیان کند.
رده سنی:
نوجوانان و بزرگسالان (15 سال به بالا)
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و زبانی پیچیده است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای معنوی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
بخش ۲ - والتکلان فی جمیع الاحوال علی المهیمن المتعال
بسم الله الرحمن الرحیم
هست صلای سر خوان کریم
فیض کرم خوان سخن ساز کرد
پرده ز دستان کهن باز کرد
بانگ صریر از قلم سحر کار
خاست که بسم الله دستی بیار
مایده تازه برون آمده ست
چاشنیی گیر که چون آمده ست
ور نچشی نکهت آن بس تو را
بوی خوشش طعمه جان بس تو را
خاک به اینجا همه جان های پاک
بو که فتد ریزه این خوان به خاک
هر که بود بر سر این خوان رهش
به بود آغاز ز بسم اللهش
دیو که غارتگر این مرحله ست
بسملش از خنجر این بسمله ست
«بی » که ز پی «سین » بودش زین خطاب
چون سر پستانست ز ام الکتاب
تا تو ز پستانش شوی طفل وش
بهر غذای دل و جان شیر کش
بسم شده هر دو ز ترکیب «میم »
گفته بسم حرز تو از تیغ بیم
شکل چمن بین که به رحمن در است
کز چمن خلد نشان آور است
مژده دهد کز خط عنبر سرشت
بسمله باشد چمنی از بهشت
«با» که دو باشد دری آمد دو لخت
مدخل آن باغ سعادت درخت
«سین » وی از باد پر جبرئیل
سلسله بسته به رخ سلسبیل
چشم گشا چشمه هر «میم » بین
جاری از آن چشمه تسنیم بین
هر «الف » از وی شجری میوه ناک
میوه آن معرفت ذات پاک
طره حور است در او «لام »ها
بهر دل دیده وران دام ها
«ها» چو دو حلقه ست پی صید دل
گشته ازان طره به هم متصل
«را» که بود غایت سور و سرور
زو رسدت دست به دامان حور
«حا» که بهشتست اشارت نما
بهر بهشتست اشارت به ما
«نون » کالفش پای بود «میم » فرق
ماهی کوثر که در آبست غرق
«یا» که دهد یاد ز یای ندا
می زندت بانگ که این سو بیا
نه به تأمل قدم اهتمام
خوش بگذر بر چمن این کلام
کآیتی آمد ز سور مختصر
درج در او سر بسی از صور
صورت یاسین بود آن «یا» و «سین »
در رقمش از همه بالا نشین
نعت نخستینش به خوشتر بیان
می دهد از سوره رحمن نشان
کرده معلم گه تعلیم او
فهم حوامیم ز حامیم او
بر سر «را» بین دو الف لام را
داده نشان از دو الف لام را
از پی نونش الف اندر رقم
پرده گشا گشته ز نون و القلم
سطر حروفش ز بیاض و سواد
داده ات از نور و دخانست یاد
فتحه آن فاتح گنج ازل
کسره آن کاسر کأس امل
صورت جزمش که بود حلقه وار
گوش خرد دایم ازو حلقه دار
شانه تشدید که بر «لام » و «را»ست
تاج سر هدهد راه هدی ست
نقطه «بی » پست ز ارباب راز
تخم امید است به خاک نیاز
نقطه نونش پی دفع گزند
بر سر نار است نهاده سپند
وان دوی دیگر شده چون مردمک
نور ده دیده ملک و ملک
نوزده حرف ست به وقت شمار
فیض رسانیده به هژده هزار
وصف رحیم است شده ختم آن
صورت ختم آمده در وی عیان
این دو دلیل است که از کردگار
فیض رحیم است بود ختم کار
هست صلای سر خوان کریم
فیض کرم خوان سخن ساز کرد
پرده ز دستان کهن باز کرد
بانگ صریر از قلم سحر کار
خاست که بسم الله دستی بیار
مایده تازه برون آمده ست
چاشنیی گیر که چون آمده ست
ور نچشی نکهت آن بس تو را
بوی خوشش طعمه جان بس تو را
خاک به اینجا همه جان های پاک
بو که فتد ریزه این خوان به خاک
هر که بود بر سر این خوان رهش
به بود آغاز ز بسم اللهش
دیو که غارتگر این مرحله ست
بسملش از خنجر این بسمله ست
«بی » که ز پی «سین » بودش زین خطاب
چون سر پستانست ز ام الکتاب
تا تو ز پستانش شوی طفل وش
بهر غذای دل و جان شیر کش
بسم شده هر دو ز ترکیب «میم »
گفته بسم حرز تو از تیغ بیم
شکل چمن بین که به رحمن در است
کز چمن خلد نشان آور است
مژده دهد کز خط عنبر سرشت
بسمله باشد چمنی از بهشت
«با» که دو باشد دری آمد دو لخت
مدخل آن باغ سعادت درخت
«سین » وی از باد پر جبرئیل
سلسله بسته به رخ سلسبیل
چشم گشا چشمه هر «میم » بین
جاری از آن چشمه تسنیم بین
هر «الف » از وی شجری میوه ناک
میوه آن معرفت ذات پاک
طره حور است در او «لام »ها
بهر دل دیده وران دام ها
«ها» چو دو حلقه ست پی صید دل
گشته ازان طره به هم متصل
«را» که بود غایت سور و سرور
زو رسدت دست به دامان حور
«حا» که بهشتست اشارت نما
بهر بهشتست اشارت به ما
«نون » کالفش پای بود «میم » فرق
ماهی کوثر که در آبست غرق
«یا» که دهد یاد ز یای ندا
می زندت بانگ که این سو بیا
نه به تأمل قدم اهتمام
خوش بگذر بر چمن این کلام
کآیتی آمد ز سور مختصر
درج در او سر بسی از صور
صورت یاسین بود آن «یا» و «سین »
در رقمش از همه بالا نشین
نعت نخستینش به خوشتر بیان
می دهد از سوره رحمن نشان
کرده معلم گه تعلیم او
فهم حوامیم ز حامیم او
بر سر «را» بین دو الف لام را
داده نشان از دو الف لام را
از پی نونش الف اندر رقم
پرده گشا گشته ز نون و القلم
سطر حروفش ز بیاض و سواد
داده ات از نور و دخانست یاد
فتحه آن فاتح گنج ازل
کسره آن کاسر کأس امل
صورت جزمش که بود حلقه وار
گوش خرد دایم ازو حلقه دار
شانه تشدید که بر «لام » و «را»ست
تاج سر هدهد راه هدی ست
نقطه «بی » پست ز ارباب راز
تخم امید است به خاک نیاز
نقطه نونش پی دفع گزند
بر سر نار است نهاده سپند
وان دوی دیگر شده چون مردمک
نور ده دیده ملک و ملک
نوزده حرف ست به وقت شمار
فیض رسانیده به هژده هزار
وصف رحیم است شده ختم آن
صورت ختم آمده در وی عیان
این دو دلیل است که از کردگار
فیض رحیم است بود ختم کار
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۴۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱ - آغاز
گوهر بعدی:بخش ۳ - در ارداف تسمیه به تحمید که فاتحه کتاب مجید و فاتح ابواب مزید است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.