هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و ستایشآمیز درباره پیامبر اسلام (ص) است که با استفاده از استعارهها و تشبیهات زیبا، مقام و جایگاه ایشان را در عالم هستی توصیف میکند. شاعر از عناصری مانند نور، صبح، خورشید و دیگر نمادهای معنوی برای بیان عظمت پیامبر استفاده کرده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و زبانی پیچیده است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از استعارههای فراوان نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
بخش ۸ - نعت اول منبی از تقدم حقیقت وی بر همه حقایق امکانی به حسب مرتبه و وجود روحانی صلی الله علیه و سلم
اختر برج شرف کاینات
گوهر درج صدف کاینات
جنبش اول ز محیط قدم
سلسله جنبان وجود از عدم
کلک عنایت چو رقم ساز کرد
از همه پیش این رقم آغاز کرد
مطلع دیباچه این ابجد است
پیشترین حرف که در احمد است
نقطه وحدت چو قد افراخته
از پی احمد الفی ساخته
کرده چو قطر آن الف مستقیم
دایره غیب هویت دو نیم
نیمی از آن قوس جهان قدم
قوس دگر ممکن رو در عدم
بر هدف انداخته از دست پاک
زین دو کمان تیر زهی شست پاک
صدرنشین اوست درین پیشگاه
کنت نبیا بود آن را گواه
بود ز رخ شمع نبوت فروز
آب ندیده گل آدم هنوز
رفعت ازو منبر افلاک را
رونق ازو خطبه لولاک را
جز پی آن شاه رسالت مآب
چرخ نزد خیمه زرین طناب
جز پی آن شمع هدایت پناه
ماه نشد قبه این بارگاه
تا نه فروغ از رخش اندوختند
مشعله مهر نیفروختند
تا نه نظر بر قدش انداختند
قایمه عرش نیفراختند
خنده او جان به جهان در دمید
منصب احیا به مسیحا رسید
برق وی از وادی موسی بجست
لمعه نور آمد از آنش به دست
قامت طوبی ز قدش سایه ایست
سدره ز کاخ شرفش پایه ایست
رشحه جام کرمش سلسبیل
مرغ هوای حرمش جبرئیل
نور مبین ناصیه پاک او
حبل متین حلقه فتراک او
تا زندش در خم فتراک دست
عرش برین بر سر کرسی نشست
او چه خور و صبح ویست آفتاب
صبح ز خورشید بود نور یاب
گر نه فروغی ز رخش تافتی
صبح وی این نور کجا یافتی
هست درین دایره رسمی درست
تابش مهر از پس و صبح از نخست
نورفشان اوست چه پیش و چه پس
منبع انوار همین اوست بس
جامی از آلایش خود دور باش
ذره صفت غرقه این نور باش
گوهر درج صدف کاینات
جنبش اول ز محیط قدم
سلسله جنبان وجود از عدم
کلک عنایت چو رقم ساز کرد
از همه پیش این رقم آغاز کرد
مطلع دیباچه این ابجد است
پیشترین حرف که در احمد است
نقطه وحدت چو قد افراخته
از پی احمد الفی ساخته
کرده چو قطر آن الف مستقیم
دایره غیب هویت دو نیم
نیمی از آن قوس جهان قدم
قوس دگر ممکن رو در عدم
بر هدف انداخته از دست پاک
زین دو کمان تیر زهی شست پاک
صدرنشین اوست درین پیشگاه
کنت نبیا بود آن را گواه
بود ز رخ شمع نبوت فروز
آب ندیده گل آدم هنوز
رفعت ازو منبر افلاک را
رونق ازو خطبه لولاک را
جز پی آن شاه رسالت مآب
چرخ نزد خیمه زرین طناب
جز پی آن شمع هدایت پناه
ماه نشد قبه این بارگاه
تا نه فروغ از رخش اندوختند
مشعله مهر نیفروختند
تا نه نظر بر قدش انداختند
قایمه عرش نیفراختند
خنده او جان به جهان در دمید
منصب احیا به مسیحا رسید
برق وی از وادی موسی بجست
لمعه نور آمد از آنش به دست
قامت طوبی ز قدش سایه ایست
سدره ز کاخ شرفش پایه ایست
رشحه جام کرمش سلسبیل
مرغ هوای حرمش جبرئیل
نور مبین ناصیه پاک او
حبل متین حلقه فتراک او
تا زندش در خم فتراک دست
عرش برین بر سر کرسی نشست
او چه خور و صبح ویست آفتاب
صبح ز خورشید بود نور یاب
گر نه فروغی ز رخش تافتی
صبح وی این نور کجا یافتی
هست درین دایره رسمی درست
تابش مهر از پس و صبح از نخست
نورفشان اوست چه پیش و چه پس
منبع انوار همین اوست بس
جامی از آلایش خود دور باش
ذره صفت غرقه این نور باش
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۷ - مناجات چهارم در التجا و اعتصام به ذوالجلال والاکرام و طلب توفیق در تحقیق این مقصد و مرام
گوهر بعدی:بخش ۹ - نعت دوم در صفت معراج که از آسمان رسالت وی پایه ایست بس بلند و از آفتاب جلالت وی سایه ایست بس ارجمند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.