۲۶۱ بار خوانده شده

بخش ۴۲ - مناجات در طلب مقام فقر بعد از تحقق به مقام زهد

ای در رحمت تو بر همه باز
غرقه نعمت تو شیب و فراز

عشقبازان به تمنای تو بند
زهدورزان به خیالت خرسند

گر نه با بت ز تو باشد نامی
کس سوی بتکده ننهد گامی

گرنه بویی ز تو آید به دماغ
کس نبوید گل خوشبوی به باغ

داغ تو باغ دل جامی بس
باشد از باغ تو بوییش هوس

بویی از باغ خودش روزی کن
لذت از داغ خودش روزی کن

منه از دام هواها بندش
بگسل از هر هوسی پیوندش

بر دلش نقش غم خویش نگار
خاطرش بسته به هر نقش مدار

بخیه فقرزنش بر ژنده
سازش از ذوق فنا دل زده

تا چو سر بر زند از ژنده فقر
مرده خود بود و زنده فقر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۱ - حکایت آن خفته چشم بیدار دل که روح الله به سر وقت وی رسید و عذر خواب کردن وی را از وی پسندید
گوهر بعدی:بخش ۴۳ - عقد دوازدهم در سر فقر که برقع سواد الوجه فی الدارین بیاض چهره هستی خود نهفتن است فی مرتبتی العلم و العین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.