۲۶۷ بار خوانده شده

بخش ۸۴ - مناجات در انتقال از فتوت به صدق

ای جوانمردی مردان از تو
جنبش راهنوردان از تو

ما برای تو جهانگردانیم
در وفای تو جوانمردانیم

جز به سر نیست جهانگردی ما
جز به جان نیست جوانمردی ما

فرخ آن کس که سرافرازی یافت
در رهت پایه جانبازی یافت

سر تویی خیل سرافرازان را
جان تویی پیکر جانبازان را

جامی از رنج طلب آمده سیر
بر درت می گذرد دیر به دیر

تیر غفلت بکش از کیش او را
گرمیی ده به ره خویش او را

چون صبا تیز عنانش گردان
در طلب گرد جهانش گردان

با دلی تنگ درونی تیره
شد بر او بیهده گویی چیره

فیض نوریش ده از عالم صدق
تا چو صبح از تو برآرد دم صدق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۳ - حکایت آن جوانمرد که چون به روی معشوق که چشم روشنش بود آبله افتاد خود را به نابینایی فرانمود تا معشوق نداند که عیب وی را می بیند
گوهر بعدی:بخش ۸۵ - عقد بیست و ششم در صدق که عبارت از آنست که ظاهر و باطن برابر بود و بلکه باطن از ظاهر خوبتر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.