هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند حکمت، عشق الهی، سماع (رقص عارفانه)، رهایی از خودی و تعلقات دنیوی، و وحدت وجود می‌پردازد. شاعر از کوه به عنوان نماد استواری و حلم الهی یاد می‌کند و سماع را راهی برای رهایی از خود و رسیدن به حقیقت می‌داند. او تأکید می‌کند که سماع واقعی باید جاویدان باشد وگرنه سرگردانی است. در پایان، شاعر از خدا می‌خواهد که پرده‌های غفلت را از چشم انسان بردارد و گره‌های دلش را بگشاید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به پیشینه‌ی فکری و مطالعاتی دارد.

بخش ۱۰۲ - مناجات در انتقال از حلم به بشر و طلاقت وجه

ای ز حکمت همه را پشت به کوه
نیست بی پشتی ازان هیچ گروه

کوه حلم تو صدا احسان است
جان مادر تن ازان رقصان است

زان نوا مست سماعیم همه
جسم و جان کرده وداعیم همه

در سماعند چو ما ملک و ملک
دور آن بیشتر از دور فلک

هر سماعی که نه جاویدانیست
نه سماع است که سرگردانیست

پاکه با هستی خود کوفتن است
فرق خود را به لگد کوفتن است

جامی از دست خود از دست شده ست
وز لگدکوب خودی پست شده ست

از لگدکوب خودش باز رهان
وز غم نیک و بدش باز رهان

گر چه خود را به یقین جلوه ده است
بر جبینش ز گمان صد گره است

پرده از چشم یقینش بگشای
گره دل ز جبینش بگشای
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۰۱ - حکایت راهبی که فریفته نشد به دعوی شیطان که گفت من عیسی ام از آسمان نزول کرده
گوهر بعدی:بخش ۱۰۳ - عقد سی و دوم در طلاقت وجه و مزاح که چین انقباض در جبین نینداختن است و به زبان انبساط سخنان شیرین پرداختن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.