۲۷۰ بار خوانده شده

بخش ۱۰۸ - مناجات در تقریب سماع

ای دل و دیده صاحبنظران
از خیالت به جمال دگران

روی در روی تو باشد همه را
چشم دل سوی تو باشد همه را

همه جا پرتو رویت نگرند
پا ز سر کرده به سویت گذرند

به هوای تو نشینند به هم
به تمنای تو بینند به هم

هر نوایی که به جایی شنوند
که ازان بوی وفایی شنوند

پای تا سر همگی گوش شوند
با غمت دست در آغوش شوند

آستین بر سر جان افشانند
دامن از میل جهان افشانند

بنده جامی نه ازان انجمن است
لیک در دامنشان دستزن است

مگسل دست وی از دامنشان
خوشه چینی دهش از خرمنشان

از نم زرق و ریا پاکش کن
در ره صدق و صفا خاکش کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۰۷ - حکایت آن زاغ و کبوتر که به مناسبت لنگی همپای یکدیگر شده بودند
گوهر بعدی:بخش ۱۰۹ - عقد سی و چهارم در سماع که از خود گذشتن است و آستین بر خلق افشاندن نه گرد خود گشتن و از خدای بازماندن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.