۲۷۱ بار خوانده شده

بخش ۱۱۴ - مناجات در انتقال از دولتخواهی ارباب سلطنت به نیکخواهی ارکان دولت

ای ز عدل تو سماوات به پای
نور عدلت ز زمین ظلم زدای

عدل شاهان که به هر خیر و شریست
از جهانداری عدلت اثریست

نام تو عدل بود کار تو عدل
آشکارا شده آثار تو عدل

ظلم هایی که به عالم پیداست
همه عدل است ولی ظلم نماست

همه از توست بلی کی شاید
کز تو کاری که نه عدل است آید

نسبت ظلم به تو نیست ادب
ظلمت ماش دهد ظلم لقب

جام عدلی به سر جامی ریز
کش ز مستی نکند ظلم انگیز

معتدل ساز ازان جام او را
به ز آغاز کن انجام او را

از همه ظلم رهایی بخشش
دولت عدل نمایی بخشش

تا به هر سفله که ظلم اندوزد
رستن از ظلمت ظلم آموزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱۳ - حکایت معموری مملکت نوشیروان که جغد از بی خرابگی خراب بود و ویرانه چون گنج نایاب
گوهر بعدی:بخش ۱۱۵ - عقد سی و ششم در نیکخواهی ارکان دولت که در میان پادشاه و رعایا رابطه اند و در وصول آثار عدل و ظلم واسطه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.