۲۵۱ بار خوانده شده

بخش ۱۲۰ - مناجات در انتقال از نصیحت رعایا به وصیت فرزند

ای ز تو اهل نظر تیز بصر
کارت از قاعده عدل بدر

غایت کار تو نتوان دانست
کنه اسرار تو نتوان دانست

بس که پختیم درین نکته هوس
اینقدر شد ز تو دانسته و بس

کانچه آید ز درت در همه باب
عین حکمت بود و محض صواب

وجه آن لیک معین نشود
جز به تعیین تو روشن نشود

پایه تیره دلان پست ز توست
هر کجا روشنیی هست ز توست

روشنی بخش دل جامی را
گل نشان آب و گل جامی را

زان دلش شمع منور گردان
زین دمش غالیه پرور گردان

تا ازان نور هدایت ریزد
یا ازین عطر عنایت بیزد

بر حریفان پسندیده خویش
خاصه بر مردمک دیده خویش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱۹ - حکایت مناجات موسی علیه السلام که دیده یقین وی بگشایند و عدل در صورت ظلم را به وی نمایند
گوهر بعدی:بخش ۱۲۱ - عقد سی و هشتم در وصیت فرزند ارجمند ضیاء الدین یوسف حفظه الله عما یوجب التحسر و التأسف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.