۳۰۹ بار خوانده شده

بخش ۴ - دست برداشتن به مناجات به دستیاری ارباب حاجات

خداوندا ز هستی ساده بودیم
ز بیم نیستی آزاده بودیم

نخست از نیست ما را هست کردی
به قید آب و گل پابست کردی

ز ضعف ناتوانایی رهاندی
ز نادانی به دانایی رساندی

فرستادی به ما روشن کتابی
به امر و نهی فرمودی خطایی

میان نیک و بد تخلیط کردیم
گهی افراط و گه تفریط کردیم

ره فرمودنی ها کم سپردیم
به نافرمودنی ها پا فشردیم

تو نگذشتی ز دستور عنایت
نپوشیدی ز ما نور هدایت

بر آن نور از تو گیرم پوششی نیست
چه حاصل زان چو از ما کوششی نیست

ز ناکوشیدن خود در خروشیم
بده توفیق کوشش تا بکوشیم

چو دانا همچو نادان گشته غرق است
ز دانش تا به نادانی چه فرق است

ز دستان های نفس ناخوش آهنگ
مکن بر ما ره حسن عمل تنگ

در آن تنگی که ما باشیم و آهی
ز رحمت سوی ما بگشای راهی

ازان ره خوان سوی درگاه ما را
به ایمان بر برون همراه ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳ - ترتیب دلایل هستی واجب تعالی نمودن و ترغیب به تامل در آن فرمودن
گوهر بعدی:بخش ۵ - تخصیص مناجات به ناظم بی دستیاری مشارک و مساهم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.