هوش مصنوعی:
معتمری پس از شش یا هفت سال به زیارت روضهٔ پیامبر میرود و در راه عمداً به سر قبر دو عاشق میرود. او درختی بلند میبیند که نشانههایی از زردی و سرخی دارد، که نماد غم و اشکهای خونین است. از شخصی میپرسد که این درخت چیست و در پاسخ میشنود که این درخت نماد عشق است و از خاک دو کشتهٔ عشق روییده است. هر کس که اهل دل باشد و این نشانهها را بخواند، از حال آن کشتگان آگاه میشود. در پایان، برای آن دو آرزوی رحمت میکند و کسی را مانند آنان نمیخواهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۱۷ - رسیدن معتمر بعد از چندگاه بر سر قبر ایشان
بعد شش سال، معتمر، یا هفت
به سر روضهٔ نبی میرفت
راه عمدا بر آن دیار افگند
بر سر قبرشان گذار افگند
دید بر خاک آن دو اندهمند
سر کشیده یکی درخت بلند
چون به عبرت نگاه کرد در آن
دید خطهای سرخ و زرد بر آن
بود زردی ز رویشان اثری
سرخی از چشم خونفشان خبری
با کسی گفت ز آن زمین بشگفت:
«چه درختست این» به حیرت ؟ گفت
که: «درختیست این سرشتهٔ عشق
رسته از تربت دو کشتهٔ عشق
بلکه بر خاک آن دو تن علمیست
بر وی از شرح حالشان رقمیست
ز اهل دل هر که آن رقم خواند،
حال آن کشتگان غم داند»
جانشان غرق فیض رحمت باد!
کس چو ایشان ازین جهان مرواد!
به سر روضهٔ نبی میرفت
راه عمدا بر آن دیار افگند
بر سر قبرشان گذار افگند
دید بر خاک آن دو اندهمند
سر کشیده یکی درخت بلند
چون به عبرت نگاه کرد در آن
دید خطهای سرخ و زرد بر آن
بود زردی ز رویشان اثری
سرخی از چشم خونفشان خبری
با کسی گفت ز آن زمین بشگفت:
«چه درختست این» به حیرت ؟ گفت
که: «درختیست این سرشتهٔ عشق
رسته از تربت دو کشتهٔ عشق
بلکه بر خاک آن دو تن علمیست
بر وی از شرح حالشان رقمیست
ز اهل دل هر که آن رقم خواند،
حال آن کشتگان غم داند»
جانشان غرق فیض رحمت باد!
کس چو ایشان ازین جهان مرواد!
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۶ - رفتن معتمر و عتیبه به جستجوی ریا
گوهر بعدی:بخش ۱۸ - حکایت بر سبیل تمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.