هوش مصنوعی: این متن روایتگر داستان عاشقانه‌ای است که در آن سلامان به ابسال ابراز علاقه می‌کند و پس از مدتی انتظار، در خلوت به او می‌رسد. رابطه‌ی آن‌ها پر از عشق و محبت است و روزگار خوشی را سپری می‌کنند. اما در نهایت، چرخ روزگار تغییر می‌کند و این رابطه به پایان می‌رسد. متن به زیبایی احساسات عاشقانه، گذرا بودن لحظات خوش و بی‌ثباتی دنیا را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و استفاده از استعاره‌های ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، مفهوم گذرا بودن شادی‌ها و تغییرات ناگهانی زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

بخش ۱۲ - تمتع یافتن سلامان و ابسال از صحبت یکدیگر

چون سلامان مایل ابسال شد
طالع ابسال فر خفال شد

یافت آن مهر قدیم او نوی
شد بدو پیوند امیدش قوی

فرصتی می‌جست در بیگاه و گاه
یابد اندر خلوت آن ماه، راه

تا شبی سویش به خلوت راه یافت
نقد جان بر دست، پیش او شتافت

همچو سایه زیر پای او فتاد
وز تواضع رو به پای او نهاد

شه سلامان نیز با صد عز و ناز
کرد دست مرحمت سویش دراز

چون قبا تنگ اندر آغوشش گرفت
کام جان از چشمهٔ نوشش گرفت

داشت شکر آن یکی، شیر این دگر
شد به هم آمیخته شیر و شکر

روز دیگر بر همین دستور بود
چشم‌زخم دهر از ایشان دور بود

روز هفته، هفته شد مه، ماه سال
ماه و سالی خالی از رنج و ملال

همتش آن بود کن عیش و طرب
نی به روز افتد ز یکدیگر، نه شب

لیک دور چرخ می‌گفت از کمین:
نیست داب من که بگذارم چنین !

ای بسا صحبت که روز انگیختم،
چون شب آمد سلک آن بگسیختم!

وای بسا دولت که دادم وقت شام،
صبحدم را نوبت او شد تمام!
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱ - تاثیر حیلت‌های ابسال در سلامان
گوهر بعدی:بخش ۱۳ - آگاه شدن شاه و حکیم از کار سلامان و ابسال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.