هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از قدرت و تأثیر سخن و نوشتار سخن میگوید. او از اژدهای دو سر (کلک یا قلم) یاد میکند که گنجهای گهر میریزد و گنجزایی میکند. شاعر به زیباییهای سخن و نقش آن در زندهکردن حقایق و آراستن دلها اشاره میکند و از تأثیر سخن در روشنکردن آیینهی دل و جهان میگوید. در پایان، او از ارزش والای سخن و کمال آن در مقایسه با مال و جاه سخن میگوید و آرزو میکند که حیات ابدی از رشحات قلم او باشد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و عرفانی است که درک آن نیازمند آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و ظرافتهای زبانی است. همچنین، برخی از استعارهها و کنایههای بهکار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۲۱ - پایان کتاب
عجب اژدهایی ست کلک دو سر
که ریزد برون گنجهای گهر
کند اژدها بر در گنج، جای
ولی کم بود اژدها گنجزای
شد آن اژدها، گنج در مشت تو
بر او حلقه زد مار انگشت تو
چه گوهر فشاناند این گنج و مار
که شد پرگهر دامن روزگار
زهی طبع تو اوستاد سخن!
ز مفتاح کلکت گشاد سخن
سخن را که از رونق افتاده بود
به کنج هوان رخت بنهاده بود،
تو دادی دگر باره این آبروی
کشیدی به جولانگه گفت و گوی
که این مال و جاه ارچه جانپرورست،
کمال سخن از همه بهترست
ز من این هنر بس که جان کاستم
به نقش حقایق، دل آراستم
بر این نخل نظمی که پروردهام
به خون دلاش در بر آوردهام
مصیقل شد آیینهسان سینهام
دو عالم مصور در آیینهام
زبان سوده شد زین سخن، خامه را
ورق شد سیه زین رقم، نامه را
چه خوش گفت دانا که: «در خانه کس
چو باشد، ز گوینده یک حرف بس!»
همان به که در کوی دل ره کنیم
زبان را بدین حرف، کوته کنیم
حیات ابد رشح کلک تو باد!
نظام ادب نظم سلک تو باد!
که ریزد برون گنجهای گهر
کند اژدها بر در گنج، جای
ولی کم بود اژدها گنجزای
شد آن اژدها، گنج در مشت تو
بر او حلقه زد مار انگشت تو
چه گوهر فشاناند این گنج و مار
که شد پرگهر دامن روزگار
زهی طبع تو اوستاد سخن!
ز مفتاح کلکت گشاد سخن
سخن را که از رونق افتاده بود
به کنج هوان رخت بنهاده بود،
تو دادی دگر باره این آبروی
کشیدی به جولانگه گفت و گوی
که این مال و جاه ارچه جانپرورست،
کمال سخن از همه بهترست
ز من این هنر بس که جان کاستم
به نقش حقایق، دل آراستم
بر این نخل نظمی که پروردهام
به خون دلاش در بر آوردهام
مصیقل شد آیینهسان سینهام
دو عالم مصور در آیینهام
زبان سوده شد زین سخن، خامه را
ورق شد سیه زین رقم، نامه را
چه خوش گفت دانا که: «در خانه کس
چو باشد، ز گوینده یک حرف بس!»
همان به که در کوی دل ره کنیم
زبان را بدین حرف، کوته کنیم
حیات ابد رشح کلک تو باد!
نظام ادب نظم سلک تو باد!
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۰ - ساقی نامه مغنی نامه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.