هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق یار خود می‌نالد و توصیف‌های شاعرانه‌ای از ویژگی‌های معشوق ارائه می‌دهد. او از زلف سیاه، دهان زیبا، و چشم‌های خونخوار معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دوری از معشوق باعث رنج و ناراحتی او شده است. شاعر همچنین به بزرگی خود نزد دیگران و کوچکی‌اش در مقابل معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته در شعر ممکن است نیاز به توضیح داشته باشند که برای مخاطبان با سن بالاتر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۳۰

فغان زان پریچهر عیار یار
که با منش دائم به پیکار کار

دو زلف سیاهش بماند بدان
که دو زاغ دارد بمنقار قار

دهانی چو یک نار دانه دو نیم
مرا هست در دل از آن نار نار

بنزد بزرگان بزرگم ولی
بنزدیک آن چشم خونخوار خوار

بیاد توام نوش گردد همی
بکام اندرون زهر و دشوار وار

چنان گشتم از فرقت آن نگار
که بر من ز عشقست بلغار غار

اگر طمع کردی بجان و دلم
بدست و دل و جان تو بردار دار
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.