۳۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰

شاه کرده است رای زی پوشنگ
هامراهش میست و ساغر و چنگ

گه شرابی همی خورد بشتاب
گه سماعی همی کند بدرنگ

شادی نو کند بهر منزل
مستی نو کند بهر فرسنگ

سفر اکنون سزد ، که روی زمین
ساخت از گل نجوم هفت اورنگ

جامها پر می است دست بدست
باغها پر گلست رنگ برنگ

از گل و ابر آسمان و زمین
دم طاوس گشت و پشت پلنگ

شاه دین ، از پی تماشا را
اسب را کرد تنگ برزین تنگ

تا بصحرا درون ، ز بهر شکار
خاک رنگین کند ز پیکر رنگ

سبزی کشت بیند از بر ریگ
لالۀ لعل چیند از سرسنگ

من بیچاره را چه باید کرد ؟
که ندارم بخانه دو بز لنگ

گر هزارانه نقد شد ، ورنه
شکر من کند زمانه شرنگ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.