هوش مصنوعی:
این متن یک شعر ستایشآمیز است که در آن شاعر از شخصی با القاب و صفات بلند مانند "یافته اسلام" و "مهتر مطلق" تمجید میکند. او بر اقبال و رونق این شخص تأکید دارد و دشمنانش را باطل و دوستانش را حقجو میداند. شاعر همچنین به طولانیبودن خدمت خود به بزرگان اشاره میکند و از دوری از مادیات و اشعار دروغین سخن میگوید. در پایان، شاعر از عجز خود در شکرگزاری و تمجید از عزت و ایام این شخص سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و مذهبی است و استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند "حشر" و "اختر سیاره" نیاز به دانش پیشزمینه دارد.
شمارهٔ ۲۷۱
ای یافته اسلام به اقبال تو رونق
اعدای تو بر باطل و احباب تو بر حق
سعد فلک و مَحمِدَتِ خلق زمین است
از کنیت تو مُنشعِب از نام تو مُشتق
آنی تو که هر چند بجویند نیابند
مانند تو اندر همه آفاق موفق
تا حشر به اقبال تو هستند مؤثر
هفت اختر سیاره برین گنبد ازرق
از جنبر اقبال تو بیرون نبرد سر
جز خیرهسر و ابله و دیوانه و احمق
دانی تو خداوند که ده پانزده سال است
تا نزد بزرگان سخنم هست محقق
زان قوم نیم من که برند از پی دینار
اشعار مُزوّر بر ممدوح مطوّق
از حضرت اگر دورم هستم به تو نزدیک
زیبد که دهی کار مرا حشمت و رونق
چون جان مرا هست به مدح تو تعلق
مپسند مرا در غم مرسوم معلق
بر روی زمین مهتر مطلق تویی امروز
مرسوم من اطلاق کن ای مهتر مطلق
عاجز شدم از شکر تو هرچند که در شعر
با لفظ جریرستم و با طبع فرزدق
عزّ تو و ایام تو جاوید همی باد
در فایده مُسْتَغرق و در شکر مغرّق
لرزنده چو زیْبَقْ دل اعدای تو از بیم
وز گریه دو چشمش همه چون چشمهٔ زیبق
اعدای تو بر باطل و احباب تو بر حق
سعد فلک و مَحمِدَتِ خلق زمین است
از کنیت تو مُنشعِب از نام تو مُشتق
آنی تو که هر چند بجویند نیابند
مانند تو اندر همه آفاق موفق
تا حشر به اقبال تو هستند مؤثر
هفت اختر سیاره برین گنبد ازرق
از جنبر اقبال تو بیرون نبرد سر
جز خیرهسر و ابله و دیوانه و احمق
دانی تو خداوند که ده پانزده سال است
تا نزد بزرگان سخنم هست محقق
زان قوم نیم من که برند از پی دینار
اشعار مُزوّر بر ممدوح مطوّق
از حضرت اگر دورم هستم به تو نزدیک
زیبد که دهی کار مرا حشمت و رونق
چون جان مرا هست به مدح تو تعلق
مپسند مرا در غم مرسوم معلق
بر روی زمین مهتر مطلق تویی امروز
مرسوم من اطلاق کن ای مهتر مطلق
عاجز شدم از شکر تو هرچند که در شعر
با لفظ جریرستم و با طبع فرزدق
عزّ تو و ایام تو جاوید همی باد
در فایده مُسْتَغرق و در شکر مغرّق
لرزنده چو زیْبَقْ دل اعدای تو از بیم
وز گریه دو چشمش همه چون چشمهٔ زیبق
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.