هوش مصنوعی: این متن یک قصیده در مدح و ستایش سلطان معزالدین است که به توصیف قدرت، عدالت، بخشندگی و حکمت او می‌پردازد. شاعر با استفاده از تشبیهات و استعاره‌های زیبا، سلطان را به شخصیت‌های تاریخی و اسطوره‌ای مانند سکندر و سلیمان تشبیه می‌کند و بر برتری او تأکید دارد. همچنین، به نقش او در حفظ دین و عدالت، قدرت نظامی‌اش، و بخشندگی‌اش اشاره می‌شود. در پایان، شاعر برای سلطان آرزوی طول عمر و موفقیت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای زبان ادبی و پیچیده‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم تاریخی و اسطوره‌ای مورد اشاره نیاز به پیش‌زمینه‌ای از ادبیات و تاریخ دارند که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

شمارهٔ ۳۴۵

معزِّ ِ دین ِ یزدان است سلطان
عزیز از نام او شد دین یزدان

شهنشاهی مبارک چون سکندر
جهانداری همایون چون سلیمان

نگه کن دولت و فرمان او را
که دولت بست با فرما‌نش‌ پیمان

در این فرمان نبینم هیچ تقصیر
در این دولت نبینم هیچ تاوان

نگردد چرخ گردان جز به ‌کامش
خدایا چشم بد ز او دورگردان

ایا بخشنده کف شاه سخاورز
و یا فرخنده پی شاه سخندان

بهاری تاجداری روز مجلس
جهانی کامکاری روز میدان

قضا تیر تو شد بر قو‌س دولت
قدر گوی تو شد در خم چوگان

کف تو چون دم عیسی مریم
دل تو چون کف موسی عمران

ببری پنجهٔ شیران به ‌شمشیر
بدوزی دیدهٔ دشمن به پیکان

به‌عالم چون تو سلطانی نبودست
ز نسل و گوهر سلجوق و خاقان

سپاه تو همه میرند و شاهند
همی پرور سپاه اندر سپاهان

ز مهمان کوشش آمد وز تو بخشش
ز شاهان طاعت آمد وز تو فرمان

عماد دولت از فر تو شاد است
فزود از دولت تو شادی جان

سپهداری که سازد میهمانی
چنو باشد سزای چون تو سلطان

چنین مهمانی و مهمان که دیدست
زهی مهمانی اندر خورد مهمان

رهی ‌گر شرح مهمانی بگوید
یکی از صدهزاران گفت نتوان

همیشه تا بود نقصان و آفت
همیشه تا بود دشوار و آسان

جمالت را مبادا هیچ آفت
کمالت را مبادا هیچ نقصان

همیشه نامه شاهنشاهی را
ملک شاه محمد باد عنوان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.