۲۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۰

پناه ملت و داعی خلق نصرة دین
تویی که هست ضمیر تو با قضا همراز

کرم،حقیقی و ذاتی تو راست در عالم
هرآنچه هست دگر استعارت است و مجاز

اگر به عنف زنی بانگ ناگهان بر کوه
ز هیبت تو صدا را فرو شود آواز

خدایگانا زان پس که روزگار مرا
بتاخت مدت ده سال در نشیب و فراز

عزیمتم همه آن بود و بس که یکچندی
کنم جناب تو را قبله دعا و نیاز

چه موجب است که از خدمت تو محرومم
نه تو بخیل و نه من جاهل و نه راه دراز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.