هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به شب و صبح خطاب میکند و از عشق و رنج خود میگوید. او از شب میخواهد که دیگر طولانی نباشد و از صبح میخواهد که بخندد، در حالی که او خود در غم عشق میگرید.
رده سنی:
14+
متن دارای مفاهیم عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای ادبی مانند 'زلف' و 'صبح' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۹
ای شب،نه ز زلف اوست بر پای تو بند
پس دیر و دراز درکشیدی تا چند؟
وی صبح، تو نیستی چو من عاشق و زار
من می گریم بس است باری تو بخند!
پس دیر و دراز درکشیدی تا چند؟
وی صبح، تو نیستی چو من عاشق و زار
من می گریم بس است باری تو بخند!
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.