هوش مصنوعی: این شعر از حافظ است که در آن شاعر از ناامیدی، عشق، و رهایی از قید و بندهای دنیوی سخن می‌گوید. او از دیوانگی، عشق به معشوق، و بی‌اعتنایی به دنیا صحبت می‌کند و در نهایت به عشق الهی و روحانی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی از ابیات نیاز به تفسیر دارند و ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشند.

شمارهٔ ۴۶

چیزی نشد معلوم من از صحبت فرزانه‌ها
بر قلب رسوایی زدم زین پس من و دیوانه‌ها

از بیم سیل اشک من نیک و بد روی زمین
تا مردمان چشم خود بیرون شدند از خانه‌ها

گر خود تهیدستم چه شد دستی ندارم بر فلک
چشک و دل من پر بود گنج است در ویرانه‌ها

از گفتگوی این و آن تا کی فرورفتن توان
مردم ز غفلت تا به کی خواب آرد این افسانه‌ها

ای ساقی روشندلان بازآ که اهل بزم را
گردید قالب‌ها تهی پر شد ز خون پیمانه‌ها

مرغان این بستان‌سرا رام و اسیرند از ازل
صیاد گو منت مکش از دام‌ها و دانه‌ها

ناخن به دل‌ها می‌زنند از طره‌های مهوشان
شاید اگر صاحب‌دلان ممنون شوند از شانه‌ها

بر گرد شمع عارضت ای قبله روحانیان
خیل ملک پر می‌زنند از شوق چون پروانه‌ها

قدسی ز بهر دوستی، هرکس تردد می‌کند
من هم پی پروانه‌ای گردم در این کاشانه‌ها
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.