هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عناصر طبیعت مانند گل، عندلیب، و شمع برای بیان مفاهیم عاشقانه و عرفانی استفاده می‌کند. شاعر از عشق، رنج، و جدایی سخن می‌گوید و به مضامینی مانند فداکاری، عشق الهی، و ناامیدی اشاره می‌کند. همچنین، انتقادی اجتماعی نسبت به رفتارهای سطحی و ریاکارانه نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارد.

شمارهٔ ۱۹۱

موسم گل چون حریفان جای در بستان کنند
عندلیبان را ز جای خویش سرگردان کنند

عاشق از مردن نیاساید بگو با اهل مصر
در لحد روی زلیخا جانب کنعان کنند

پر مکرر شد ز خامان دعوی پروانگی
شمع را ای کاش امشب ساعتی پنهان کنند

برنمی‌گردد به فریاد از سر بازار، گل
عندلیبان در چمن بیهوده چند افغان کنند؟

همچو خاکستر ز آتش بی‌نیاز است آنکه سوخت
نیم جانان همچو شمع آتش غذای جان کنند

بر خلاف رسم پیشین، گلرخان شهر ما
ساعتی صد عید و در هر عید صد قربان کنند

کفر و ایمان را ز من عارست قدسی، چون کنم
گر ز ناشایستگی بر من مرا تاوان کنند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.