هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از درد عشق و جدایی مینالد. او از اشکهایش که صحرا را گلشن میکند، از سرو و نرگس که با سایه و قدم او جان میگیرند، و از سوختن خود مانند شمع سخن میگوید. شاعر همچنین به دیوانگی عشق اشاره میکند و میگوید که دود غم از خانهاش بیرون نمیرود، حتی اگر سقف آن پر از روزن شود.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
شمارهٔ ۱۹۶
گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن شود
در چراغ لاله آب چشم من روغن شود
سرو جان یابد به باغ، ار سایه اندازی بر او
ور قدم بر دیده نرگس نهی روشن شود
سر ز بزمش تافتم چندان که خود را سوختم
سرکشی تا چند چون شمعم وبال تن شود؟
عاشق دیوانه خودداری نمیداند که چیست
هرکه شد بیگانه از خود آشنا با من شود
دود غم بیرون نخواهد رفت از کاشانهام
گر سراسر سقف این غمخانه یک روزن شود
در چراغ لاله آب چشم من روغن شود
سرو جان یابد به باغ، ار سایه اندازی بر او
ور قدم بر دیده نرگس نهی روشن شود
سر ز بزمش تافتم چندان که خود را سوختم
سرکشی تا چند چون شمعم وبال تن شود؟
عاشق دیوانه خودداری نمیداند که چیست
هرکه شد بیگانه از خود آشنا با من شود
دود غم بیرون نخواهد رفت از کاشانهام
گر سراسر سقف این غمخانه یک روزن شود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.