هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌های خود و اسارت در قفس زندگی می‌گوید. او از ناله‌هایش برای بیان دردهایش استفاده می‌کند و از ترس و ستمی که بر او روا داشته‌اند، شکایت دارد. شاعر آرزو می‌کند که دیگران نیز مانند او رنج نکشند و از شعله‌های درد خود برای سوزاندن مشکلات استفاده کند. مرغان باغ نیز به ناله‌های او گوش می‌دهند، اما او همچنان در قفس اسیر است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، مفاهیمی مانند اسارت، رنج و ستم نیاز به درک بالاتری از زندگی و تجربیات انسانی دارد.

شمارهٔ ۳۳۲

آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم
گر غنچه بشکفد، قدم از باغ پس کشم

دست از ستم مدار، که از بیم خوی تو
در روز حشر هم نتوانم نفس کشم

دنبال محمل تو خروشان فتاده‌ام
تا ناله‌ای به روی صدای جرس کشم

تا خار راه هم نشوند اهل روزگار
دامن چو شعله کاش بر این مشت خس کشم

مرغان باغ، شیفته ناله منند
گر ناله‌ای کشم همه در راه قفس کشم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.