هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های گذشته می‌گوید که با وجود تحمل سختی‌ها، هنوز آرامش و نور به زندگی‌اش بازنگشته است. او از فراق و تنهایی سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که کاروان زندگی از او بی‌خبر گذشته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، بیان احساسات پیچیده و تجربیات زندگی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۹

غم رفت از دل من و از سینه داغ هم
مهتاب نیست کلبه ما را چراغ هم

صد داغ سوختیم و ز دل تیرگی نرفت
روشن نکرد کلبه ما را چراغ هم

قدسی خبر ز قافله طاقتم مپرس
این کاروان گذشته ز ما بی سراغ هم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.