هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از عشق و محبت به عنوان تنها نور زندگی خود یاد می‌کند و بیان می‌کند که جز بوی محبت، هیچ بوی دیگری را نمی‌شناسد. او همچنین اشاره می‌کند که بدون غم و اندوه، قلبش تازه نمی‌شود و تا زمانی که رنج نکشد، مانند غنچه‌ای در باغ شکوفا نخواهد شد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند 'تا خون نشود، وا نشود غنچه باغم' ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل داشته باشد.

شمارهٔ ۴۲

جز دود محبت که بود نور چراغم
آموخته بوی دگر نیست دماغم

بی ساغر اندوه، دلم تازه نگردد
تا خون نشود، وا نشود غنچه باغم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.