هوش مصنوعی:
این شعر به بیان احساسات شاعر درباره عشق، شرم و بیپروایی میپردازد. شاعر از تأثیرات طبیعت و عشق بر روح و جان سخن میگوید و از شرمی که از بخشش کریمان احساس میکند، یاد میکند. همچنین، او از بیشرمی و دست درازی به دامان کسی ابراز بیمیلی میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی بالا نیازمند سطحی از بلوغ فکری و تجربه است.
شمارهٔ ۴۴
گر صبا را ره نبودی در گلستان کسی
اینقدر بر بلبلان کی سوختی جان کسی؟
پای چون محکم کنم در بزم سرگرمان عشق؟
گر نخیزد شعله چون شمع از گریبان کسی
قدسی از جود کریمان شرم میآید مرا
دست بیشرمی نخواهم زد به دامان کسی
اینقدر بر بلبلان کی سوختی جان کسی؟
پای چون محکم کنم در بزم سرگرمان عشق؟
گر نخیزد شعله چون شمع از گریبان کسی
قدسی از جود کریمان شرم میآید مرا
دست بیشرمی نخواهم زد به دامان کسی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.