هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر به ستایش معشوق و بیان دردهای عاشقانه می‌پردازد. او از عظمت معشوق سخن می‌گوید و اینکه ذرات جهان در جستجوی او هستند. شاعر همچنین از گم‌گشتگی خود در راه عشق و ناتوانی عقل در درک این مسیر صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۸۴

ای روی دردمندان بر خاک آستانت
از آب و خاک زآن سو غوغای عاشقانت

عرش آشیان همائی ما جمله سایه تو
با این صفت چه دانند این مشت استخوانت

ذرات کون بک بک در ممکنات عالم
جستند و بافت برتر از کون و از مکانت

غیرت به پست و بالا پنهان نبود و پیدا
غیرت ندانم از چه میداشتی نهانت

زین پیش عقل و دانش دادی ز خود نشانم
گم کرده ام نشانها تا بافتم نشانت

در بر رخم چه بندی چون رفته ام به بامت
روی از چه باز پوشی چون دیده ام عیانت

دری ز گنز مخفی دارد کمال با خود
گر گوش داری این در آید به گوش جانت

دی میشدی خرامان چون سرووعقل می گفت
خوش میروی به تنها تنها فدای جانت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.