هوش مصنوعی: شاعر در این متن به دنبال همدردی برای دردهای عاشقانه خود می‌گردد. او از غم‌های عشق، اشک‌ها و آه‌هایش می‌گوید و از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد. شاعر از دنیای خاکی و انسان‌های دورو ابراز ناامیدی می‌کند و در نهایت، از معشوق می‌خواهد تا با فرستادن درد و غم، وفاداری عاشقانش را بیازماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۹۱

عاشقان دردش طلب دارم مرا همدرد کیست
آنکه دارد در غم او جان غم پرورد کیست

ای که گرم و سرد عالم هر دو نیکو دیده ای
گو یکی چون من به اشک گرم و آه سرد کیست

عاشق یکرنگ خواهی جوی در ما خاکیان
ز میان با چهره پر گرد و روی زرد کیست

سیل اشکم برد یک شب بر درش خندید و گفت
پیش ما این شخص آب آورد و لای آورد کیست

گر نرنجیدی زما آن غمزه می کردیم غمز
کان که بی موجب دل از اهل نظر آزرد کیست

بر درت جز چشم بیدار و دل جان سیر من
عاشقی کو در نیارد سر ز خواب و خورد کیست

درد و غم بفرست با باران نخستین با کمال
تا شود معلوم کز عشاق کویت مرد کیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.