هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و غم خود میگوید و بیان میکند که چگونه عشق به معشوق، جان و جهانش را بر باد داده است. او از زیباییهای معشوق مانند رخسار، زلف و ابرو سخن میگوید و چگونه این زیباییها او را به کام نابودی کشانده است. شاعر همچنین از رقابت و حسادت در عشق یاد میکند و اعلام میدارد که حاضر است بارها و بارها عشق خود را ببازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غم و نابودی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۶۲
من به شطرنج غمت جان و جهان خواهم باخت
آن دو رخ دیده ام این بار روان خواهم باخت
باختم عشق به آن روی و دلم برد ز دست
تا برد بار دگر باز همان خواهم باخت
شب چو بازم به رفیقان خود انگشترنی
به خیال لبه آن تنگه دهان خواهم باخت
چو رسن باز که بازد سر و جان هم بر سر
من به زلفت سر و جان نیز چنان خواهم باخت
زلفش آمد که به سودازدگان کج بازد
ابرویش جسته که من کجتر از آن خواهم باخت
به میان و دهن ننگ نو از بیم رقیب
بعد از امروز نظرهای نهان خواهم باخت
گرچه بسیار سر و جان به تو در باخت کمال
من زخجلت که کم است آن در جهان خواهم باخت
آن دو رخ دیده ام این بار روان خواهم باخت
باختم عشق به آن روی و دلم برد ز دست
تا برد بار دگر باز همان خواهم باخت
شب چو بازم به رفیقان خود انگشترنی
به خیال لبه آن تنگه دهان خواهم باخت
چو رسن باز که بازد سر و جان هم بر سر
من به زلفت سر و جان نیز چنان خواهم باخت
زلفش آمد که به سودازدگان کج بازد
ابرویش جسته که من کجتر از آن خواهم باخت
به میان و دهن ننگ نو از بیم رقیب
بعد از امروز نظرهای نهان خواهم باخت
گرچه بسیار سر و جان به تو در باخت کمال
من زخجلت که کم است آن در جهان خواهم باخت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.