هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد عشق و دوری معشوق شکایت می‌کند، اما در عین حال به حق نعمت و ارزش این عشق اذعان دارد. او از رقیبان می‌ترسد و از صبر در برابر زیبایی معشوق ناتوان است. در نهایت، شاعر به دوری معشوق از کارهای دنیوی و عرفانی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و دوری معشوق نیاز به درک عمیق‌تری از احساسات و تجربیات زندگی دارد.

شمارهٔ ۲۷۴

هر که از درد تو محروم بود بیمار است
و آنکه داغ تو نه پر سیئة او افگار است

دلم از ناوک آن غمزه شکایت نکند
که بر این خسته حق نعمت او بسیار است

گله از بار غم و بار سنم نیست مرا
گر بود بار چدائی گله ها این بار است

بر سر کوی تو کمتر روم از بیم رقیب
که سگ خانه زبون گیر و گدا آزار است

پیش آن صورت مطبوع که دارد جانی
چه کنم صورت خورشید که بر دیوار است

صبر از آن لب نتوان کرد به دور رخ تو
زآنکه در موسم گل توبه ز می دشوار است

کار می دارد و معشوق کمال از همه دور
صوفی ما چه توان کرد که دور از کار است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.