هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی بیان می‌شود که دل و دین خود را به معشوق سپرده و از جفاها و رنج‌های عشق شکایت دارد. شاعر از معشوق می‌خواهد که ارزش خود را بداند و با دیگران قیاس نکند. همچنین، از سوختن و گداختن در راه عشق سخن می‌گوید و عشق را با تمام رنج‌هایش می‌ستاید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جفا و رنج عشق ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۰۱

مائیم دل و دین به تو در باخته ای چند
دور از در تو خانه برانداختهای چند

ای دانه دز فیمت خود دان و میامیز
با مشت کی قدر نو نشناخته ای چند

در آتش و آبند گروهی ز تو چون شمع
تا چند جفا بر تن بگداختهای چند

جان بر تو شانیده روان نقد روان نیز
گنجینه معنی به نو درباخته ای چند

گفتی که کمال اهل محبت چه کسانند
جان سوخته و با غم تو ساخته ای چند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.