هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فراق سخن می‌گوید و با وجود درد و رنج هجران، به داشته‌هایش مانند قناعت و امید به یار، افتخار می‌کند. او از غم‌های زندگی می‌گوید اما در عین حال، شکرگزار نعمت‌هایش است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۵۷

تا سرو کار بدان طره پر خم دارم
از پریشانی ایام چرا غم دارم

شب هجران و تب فرقت و گلهای فراق
شکر صد شکر که هر عیش فراهم دارم

لخت دل خون جگر قسمت امروز منست
روز نا آمده را بهر چه ماتم دارم

بی‌نیاز است چنان دیده‌ام از دولت فقر
که جهان را به یکی مور مسلم دارم

من که هرگز ندهم ملک قناعت از دست
از غنیمت ز سلیمان چه مگر کم دارم

چشم امید من از خواجه خویش است ارنه
عار در بندگی از سلطنت جم دارم

زخمی غمزه خونریز نگارم (صامت)
به جز او کی ز کسی دیده مرهم دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.