۲۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸ - مرثیه

صبا به باغ جنان رو تو آه و زاری کن
ز دیده بهر پیمبر سرشک جاری کن

بگو حسین تو تنها و بی‌مدد کار است
بیا به کوفه از آن شهریار یاری کن

ز تشنگی جگر عترت تو گشته کباب
بیا به گلشن خود فکر آبیاری کن

ز بهر آب حسین از سکینه گشته خجل
ز نور دیده خود رفع شرمساری کمن

حواله گشته به زینب رکاب داری شاه
نظر به حال حسین موسم سواری کن

شده چو خانه زنبور جسم شاه شهید
بیا و چاره این زخمهای کاری کن

حسین تو ز قفا داد سر به راه خدا
نظر به شوق وی از بهر جان نثاری کن

یتیم پروری آخر ثواب می‌باشد
بیا سکینه خود را نگاهداری کن

برای بخشش عصیان خویشتن (صامت)
به ماتم شه لب تشنه اشگباری کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷ - مصائب ام‌الائمه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹ - مصیبت اربعین کربلا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.